کد مطلب:315345 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:194

استهزا کننده با اباالفضل به سزایش رسید
9- آقای سید حسین سید هاشم آل طعمه كرامتی را از یكی از مردم بصره این گونه نقل كرد:

حاج شاكر حامد حوران گوید: من در سال 1376 هجری قمری در دوره ابتدایی در دبستان «حمران البلد» مشغول تحصیل بودم. معلم در حال تدریس



[ صفحه 658]



بود، ناگاه درس را قطع كرد و پرسید: چرا عباس، ابو رأس الحال است، مگر كله ابوالفضل تنور آتش است.

خلاصه، با این بیان به حضرتش جسارت نمود.

حاج شاكر گوید: من از جا بلند شدم و گفتم: آتش برای تو و پدرت می باشد.

معلم خشمگین شد و كلاس كناری رفت تا از معلم كلاس كناری چوبی بگیرد و مرا كتك بزند.

معلم آن كلاس از دادن چوب خودداری كرد و او را سرزنش و توبیخ نمود. استهزا كننده مقام حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام با ناامیدی و شرمندگی به كلاس برگشت و این گونه وانمود كرد كه اعتنایی به من ندارد.

پس از پایان وقت كلاس به طرف خانه روانه شدم؛ ولی از جسارت آن معلم - كه خود را در سلك آموزگار قرار داده بود - غم و اندوه و ناراحتی وجود مرا فراگرفت. شب هنگام وقتی به رختخواب رفتم، شنیدم كه گوینده ای در خواب به من می گفت: چرا متأثر و ناراحتی؟ اهمیت نده، اعتنا نكن، ما همه چیز را می دانیم از این دو تا دوی دیگر منتظر باش.

گویا آن شخص حضرت اباالفضل العباس قمر بنی هاشم علیه السلام بود.

من پیوسته روزهای هفته را از دوشنبه تا دوشنبه دیگر می شمردم و منتظر كرامت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بودم تا این كه باخبر شدم آن معلم جسارت كننده وقتی طبق معمول به شكار رفته بود، تفنگی كه برای صید پرندگان در اختیار داشت، می خواست آن را به شانه خود بیندازد، ناگاه به اعجاز، گلوله ای در می رود و به مفصل و شانه ی او اصابت می كند و آنها را از هم جدا می كند.

او را به بیمارستان منتقل كرده و مورد جراحی قرار دادند؛ ولی نتیجه بخش



[ صفحه 659]



نبود، چهار مرتبه مورد عمل جراحی قرار گرفت؛ ولی نتیجه نداد.

به همین حال ماند تا به حقیقت شیعه و مقام حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام پی برد.



ما تجربه كردیم در این دیر مكافات

با آل علی هر كه درافتاد ور افتاد